به گزارش خبرگزاری بهداشت معنوی، در اساطیر هندی راما هفتمین آواتار ویشنو و یکی از شاهان منطقه آیودیا (فیض آباد امروزی) است.
در افسانههای هندوئیستی میخوانیم، کایکی یکی از مربیان راما، خواستار تبعید وی و همسرش میشود تا پسر خودش را بر تخت سلطنت بنشاند. بنابراین او و همسرش سیتا به مدت ۱۴ سال به جزیرۀ سراندیب (سریلانکای امروزی) تبعید شدند.
در زمان اقامت راما و همسرش در سرندیب، راوانا (اهریمن ده سر) همسر او را از دستش گرفته و وی برای رهایی زن خویش از فرمانروای میمونها (نایلا)، درخواست کمک کرده و با کمک لشکر میمونها، راوانا را کشته و زن خود را نجات میدهد.
حال چنین خدایی سزاوار پرستش است؟ و آیا میتوان از وی کمک خواست، درحالیکه خود محتاج میمونها میشود تا بتواند همسر خویش را از دست اهریمن نجات دهد؟ اهریمنی که حداقل 5 معبد بزرگ و فعال در هند دارد و مورد احترام هندوها است!
متاسفانه همراه با ورود یوگا به ایران، بخش اعظمی از فرهنگ هندوئیسم که مبتنی بر باورهای خرافی و عمدتاً متناقض با یکدیگر است نیز به ایران وارد شد.
مانترا یا ذکر یکی از این موارد است. وقتی شخصی در وضعیت مراقبه یا همان مدیتیشن قرار میگیرد، با گفتن یک ذکر از منابع هندویی، از خدایان هندی استمداد میطلبد.
مانترای «شری راما جیا راما کوداندا راما» به معنی «جناب رام آقا و قابل احترام است» یکی از همین اذکار است که با گفتن آن میتوان از راما استمداد طلبید؛ رامایی که خود نیازمند لشکر میمونها بوده است.
حال سوال این است که آیا بهتر نیست به جای چنگ زدن به ریسمان پوسیدۀ، هندویی از مضامین عمیق و متعالی ادعیه و اذکار اسلامی که خدایی شکستناپذیر و مسلط بر عالم را تمثیل میکنند، استفاده کرد؟