بهداشت معنوی؛ امروزه همگان یوگا را بهعنوان یک ورزش میشناسند و حرکات یوگا را ضامن سلامتی میدانند، اما کارشناسان حوزۀ جنبشهای نوپدید دینی با اشاره به این موضوع که یوگا در آئین هندوئیسم جایگاه ویژهای دارد نتیجه میگیرند که نمیتوان آن را تنها بهصورت یک ورزش حساب آورد، بلکه وجود جنبههای مذهبی و اعتقادی نشاءت گرفته از آیینهای باستانی هند در آن غیرقابلانکار است. اما مراکز پزشکی جهان در مورد یوگا چه میگویند؟ فرض کنید که ابعاد معنوی یوگا را کنار گذاشته و صرفاً به رویکرد بدنی آن توجه کنیم. اکنون سؤال این است که آیا یوگا واقعاً برای سلامتی جسم مفید است؟
مربیان یوگا و همچنین یوگیستهای مشهور هندی همواره در مورد فواید یوگا حرفهای مبهم زده و صرفاً به مسائل بازاری چون کاهش استرس، کاهش فشارخون و همچنین افزایش میل جنسی اشاره میکنند. اما تحقیقات علمی در این زمینه چیز دیگری را نشان میدهد.
روزنامه نیویورکتایمز مقالهایی را با عنوان «چگونه یوگا میتواند بدن شما را درهمشکند» (How Yoga Can Wreck Your Body) منتشر کرده و در آن به برخی از آسیبهای ناشی از یوگا اشاره کرده است. در این مقاله آمده است یکی از مربیان بزرگ یوگا در ایالاتمتحده دیگر توانایی حرکت دادن مفاصل متصل به لگن خود را ندارد و باید مفصلهای اتصالدهنده لگن و ران خود را به علت دژنراسیون (اضمحلال) عوض کند. همچنین یکی از تمرینکنندگان یوگا در ایالاتمتحده به علت انجام حرکت «واجرا آسانا» (Vajr Asana) که حالت نشسته بر روی دو زانو است، دچار مشکلات شدید در راه رفتن، دویدن و بالا رفتن از پلکان شده است. پزشکان علیت این مشکلات عدم پاسخگویی عصب سیاتیک درنتیجه انجام واجرا آسانا دانستهاند. درنتیجه نشستن در وضعیت واجرا آسانا، اکسیژنرسانی به عصب سیاتیک مختلف شده و نورونهای این عصب دچار مرگ تدریجی میشوند. بسیاری از کلینیکهای ارتوپدی با این عارضه مواجه بوده و حتی یک نام برای آن انتخاب کردهاند: «افتادگی پای یوگا» یا «Yoga Foot Drop».
در مجلات علمی پزشکی غربی نیز گزارشهای زیادی در مورد آسیبهای یوگا منتشرشده است. وحشتناکترین گزارش در مورد آسیبهای یوگا در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. دکتر «ریچی راسل» (W. Ritchie Russell) نوروفیزیولوژیست دانشگاه آکسفورد، مقالهایی را در «ژورنال پزشکی بریتانیا» (British Medical Journal) منتشر کرد. نتیجه گزارش این بود: «حرکات یوگا حتی برای افراد جوان و سالم نیز خطرناک است»
راسل در تحقیقات خود با آسیبهای شدید مغزی مواجه شده بود که نه به علت حرکات بهشدت سریع سر و گردن بلکه به خاطر انجام حرکت «بوجانگ آسانا» (Bhujang Asana) موسوم به «حرکت مار کبرا» در یوگا در مراجعهکنندگان به بیمارستان به وجود آمده بودند. راسل هشدار داد که حرکات افراطی سر و گردن ممکن است باعث آسیب شدید شریانها، ایجاد لخته، تورم و گرفتگی شده و درنهایت منجر به ویرانی در مغز شود. وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که سرخرگ باسیلار (Basilar) که از پیوند دو سرخرگ مهرهای ناشی میشود و مجرای وسیعی را در مغز شکل میدهد با انجام این حرکت آسیب جدی خواهد دید. این سرخرگ مسئول تغذیه برخی ساختارها همانند پل دماغی (Pons) (در تنفس نقش دارد)، مخچه (ماهیچهها را هماهنگ میکند)، بخش پس سر مغز خارجی (Occipital Lobe of the Outer Brain) (در بینایی نقش دارد) و تالاموس (Thalamus) (پیامهای حسی را به مغز خارجی منتقل میکند)، است. کندی جریان خون در این سرخرگ که با حرکت مار کبرا رخ میدهد میتواند منجر به رخ دادن اشکال مختلفی از سکته شود اما در مواردی عوارضی چون سردرد، عدم تعادل، گیجی و دشواری در انجام حرکات معمولی بدن نیز در آسیب دیدگان مشاهده میشود.
جالب است بدانید که «بی کی اس آینگار» (Bellur Krishnamachar Sundararaja Iyengar) استاد بزرگ هندی یوگا در مورد حرکت مار کبرا در یوگا میگوید: «حرکت مار کبرا منجر به بهبود عملکرد غده تیروئید میشود و این یکی از بزرگترین هدایایی است که از فرزانگان باستانی به ما رسیده است.» اینکه یک یوگیست چگونه بدون هیچ ابزار علمی و صرفاً با کشف و شهود به این نتیجه رسیده که حرکت مار کبرا یوگا برای غده تیروئید مفید است و چرا این سخن غیرعلمی وی بهعنوان شاهدی بر فواید جسمانی یوگا مطرح میشود قابلتأمل است.
در سال ۱۹۷۳ و یک سال پس از تحقیقات راسل، «ویلیبالد ناگلر» (Willibald Nagler) متخصص مشهور در زمینه توانبخشی ستون فقرات در «کالج پزشکی دانشگاه کورنل» (Cornell University Medical College) گزارش عجیبی را در مورد زنی که حرکت «چرخ» یوگا به نام «آردوا دانورآسانا» (Urdhva Dhanur Asana) را انجام میداده است، منتشر کرد. این زن ۲۹ ساله در حین انجام حرکت چرخ دچار سکته مغزی شده بود. بررسی پزشکان نشان داد که این حرکت باعث اختلال شدید در خونرسانی به مخچه شده و این زن درنتیجه عدم خونرسانی به مخچه دچار مرگ بافتی در بخش چپ مخچه شده است. ناگلر گزارش میدهد که این زن به مدت دو سال توانبخشی شد تا بتواند مجدداً راه برود. اما عملکرد بازوی سمت چپ او همچنان با اختلال همراه بوده و چشم چپش علائم «سندرم هورنر» (Horner’s syndrome) را بروز میدادند.
این پایان ماجرا نبود. چند سال بعد جوان ۲۵ سالهایی به بیمارستان «نورث وسترن مِموریال» (Northwestern Memorial) در شیکاگو مراجعه کرده و از دید مبهم، مشکل بلعیدن و عدم توانایی در کنترل قسمت چپ بدن خود شکایت کرد پزشکان تشخیص دادند که وی دچار سکته خفیف شده است. «استیون هانوس» (Steven H. Hanus) دانشجوی پزشکی در آن زمان به این موضوع علاقهمند شده و تحقیقاتی را بر روی بیمار انجام میدهد. وی و همکارانش به این نتیجه میرسند که این عوارض ناشی از انجام حرکت یوگای «ساروانگ آسانا» (Sarvangasan) توسط این فرد در یک سال و نیم اخیر بوده است. همچنین یکی دیگر از آسیبهای این حرکت یوگا که توسط هانوس و گروه تحقیقاتیاش تشخیص داده شد آسیب شدید سرخرگی در ناحیه C2 و C3 مهرههای گردن بود که درنتیجه آن خونرسانی به مغز این جوان در معرض انسداد کامل قرار گرفته بود. دو ماه پس از انجام حرکات فیزیوتراپیک، جوان مذکور توانست مجدداً راه برود اما گروه تحقیقاتی هانوس گزارش داد که وی همچنان از انجام حرکات ظریف عاجز است.
درنتیجه گزارش راسل و هانوس، نگرانیهای زیادی در مورد نتایج فاجعهآمیز انجام حرکات یوگا موسوم به «آسانا یوگا» در جامعه پزشکی غربی ایجاد شد.
همچنین تحقیقات انجامشده توسط «کمیسیون ایمنی محصول مشتری» (Consumer Product Safety Commission) در ایالاتمتحده نشان داد که بهموازات افزایش فراگیری یوگا در این کشور، تعداد پذیرش موارد اورژانسی مربوط به انجام حرکات یوگا، دیگر روند افزایشی کندی ندارد و بهشدت در حال سرعت گرفتن است. تعداد مراجعهکنندگان به اورژانسهای ایالاتمتحده از ۱۳ نفر در سال ۲۰۰۰ به ۲۰ نفر در سال ۲۰۰۱ افزایشیافته و پس از آن در سال ۲۰۰۲ به بیش از دو برابر افزایشیافته بود. در انتهای تحقیق ذکر شده بود که باید توجه داشت ناچیز بودن رقم به این دلیل است که این تحقیقات صرفاً افراد مراجعهکننده به اورژانس را مورد توجه قرار داده است در حالی که بسیاری از آسیب دیدگان بهجای اورژانس به پزشکان، جراحان متخصص و انواع دیگر درمانگران مراجعه میکنند.
در سال ۲۰۰۹ یک گروه از پزشکان «کالج جراحان و پزشکان دانشگاه کلمبیا» (Columbia University’s College of Physicians and Surgeons) یک نظرسنجی جهانی در مورد آسیبهای یوگا انجام دادند. در این نظرسنجی از مربیان یوگا و پزشکان سؤال شده بود که آسیبهای جدی ناشی از آن (شامل آسیبهای مزمن و آسیبهایی که منجر به ازکارافتادگی میشوند) چه بوده است؟ نتایج نشان داد که ۲۳۱ مورد آسیب مربوط به پائینتنه بوده و به ترتیب آسیب مربوط به شانه، زانو و گردن به ترتیب با ۲۱۹، ۱۷۴ و ۱۱۰ مورد و پس از آن تعدادی کمتری سکته از عوارض یوگا بوده است. هرچند این ارقام هشداردهنده نبودند اما ۴ دهه پس از هشدار راسل، این نظرسنجی منجر به تغییر در تصمیمگیری در مورد خطرات در مجامع پزشکی غربی علیه یوگا شد.
در ادامه افشاگریهای صورت گرفته در مورد آسیبهای ناشی از آن، مربیان سابق یوگا نیز دست به کار شده و در این موضوع مقالاتی را نوشتند.
در سال ۲۰۰۳ کارول کراکوف (Carol Krucoff) که خود یک مربی و درمانگر یوگا در مرکز پزشکی مجتمع (Integrative Medicine Center) در دانشگاه دوک (Duke University) در کارولینای شمالی بود، مقالهایی را در مورد عوارض آن در ژورنال یوگا (Yoga Journal) منتشر کرد. در پایان این مقاله، وی نتیجه گرفته بود که یوگا همانطور که درمان میکند آسیب هم میزند. کراکوف در این مقاله به خودش اشاره کرده بود که بهعنوان مربی یوگا، برای بازیابی توان حرکتی ناشی از انجام تمرینات آن توسط خودش نیاز به یک سال فیزیوتراپی داشته است.
راجر کول (Roger Cole) از مربیان یوگا و دارنده مدرک روانشناسی از دانشگاه استنفورد و کالیفرنیا و نویسنده چندین مقاله در مورد آن برای ژورنال یوگا و همچنین سخنران کالج آمریکایی پزشکی ورزشی (American College of Sports Medicine)، مقالهایی در مورد آسیبهای یوگا در ماهیچهها، رباطهای بازدارنده (Overstretched Ligaments) و همچنین آسیبهای دیسک گردنی (Cervical-disk)، در ژورنال یوگا منتشر کرد.
دکتر تیموتی مک کال (Timothy McCall) سردبیر مجله پزشکی یوگا نیز برمبنای تجربیات شخصی خود مقالهایی را منتشر کرد و در آن از حرکت «سیرس آسانا» در یوگا (Sirs Asana) بهعنوان یکی از عوامل سندرم خروجی قفسه سینه (Thoracic Outlet Syndrome)، آرتریت دژنراتیو مهرههای گردن (Degenerative Arthritis of the Cervical Spine) و اشکهای شبکیه (Retinal Tears) نام برد.
از سویی بسیاری از تحقیقاتی که ادعا میشود، نشانگر تأثیرات مثبت یوگا در درمان بیماریها (خصوصاً اختلالات روانی) هستند، نواقص مختلف در روش تحقیق دارند. مقالهایی با عنوان « Hatha yoga for depression: critical review of the evidence for efficacy, plausible mechanisms of action, and directions for future research» تنها یکی از پژوهشهای علمی انجامشده بر روی مقالات پزشکی حامی یوگا بهعنوان یک ورزش سلامتی بخش است که به این نواقص علمی پرداخته است.
جالب است بدانید که «سیدجلالالدین موسوینسب» که به خاطر کهولت سنیاش به پدر یوگای ایران معروف بود، و بیش از ۳۰ جلد کتاب در این زمینه ترجمه و تألیف نموده است، در رابطه با کسانی که آن را ورزش معرفی میکنند تعابیر تندی به کار برده و آنان را کوتهفکر خطاب میکند. مشابه همین نظرات را از زبان پیشکسوتان یوگا در مصاحبههای متعددشان در مجله اختصاصی یوگا با عنوان «دانش یوگا» میتوانید مشاهده کنید.
هیچ قطعیتی برای اثرات درمانگری یوگا وجود ندارد. اما تا بخواهید میتوانید در میان صفحات نشریات و وبسایتهای زرد (چه فارسی و چه انگلیسی) در مورد تأثیرات آن در افزایش سطح شعور کیهانی تمرینکنندگان یوگا، افزایش میزان مهربانی آنها، کاهش استرس، یکی شدن با طبیعت، دستیابی به آگاهی و در موارد دیگر عباراتی سخیف همچون افزایش میل جنسی، افزایش رضایت جنسی و بهبود عملکرد جنسی بیابید.
متأسفانه یوگا در کشور ما دارای فدراسیون ورزشی شده است و عموم مردم ناآگاه از حقیقت ماجرا با رجوع به صدها باشگاه مجاز و تقریباً معادل همین مقدار، باشگاه غیرمجاز آموزش یوگا در سراسر کشور تلاش میکنند تا سلامتی خود را بازیابند در حالیکه بنابه آنچه از تحقیقات مجامع پزشکی غربی در این گزارش ذکر شده، یوگا نهتنها درمان نمیکند بلکه جان افراد جوان و سالم را نیز به خطر میاندازد. اکنون سؤال اصلی این است که متولی رسیدگی به این معضل در کشور ما کیست و چه نهادی باید در این زمینه پاسخگو باشد؟