اخیراً فایلی از خانم دکتر سوگل مشایخی منتشر شده که در آن به بررسی ابعاد معنوی نماز پرداختهاند. البته احتمالاً این فایل مربوط به گذشته است، اما اخیراً از سوی تعدادی از کاربران به پایگاه خبری-تحلیلی بهداشت معنوی ارسال شد و خواستند که درباره آن اظهارنظر کنیم.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی بهداشت معنوی؛ بدون تردید سرکار خانم دکتر سوگل مشایخی سخنان ارزشمندی در باب ادبیات عرفانی دارند. همچنین به این اصل معتقدیم که سخن حکیمانه و درست را باید از هر کس شنید و نباید گوینده را برای سخن نیکو بازخواست کرد و پرسید که آیا خودش به آنچه میگوید عمل میکند و یا به آنچه از عرفان میداند، رسیده است یا نه. به قول معروف «انْظُر اِلی ما قالَ و لا تنظُرْ الی مَنْ قال»
از سخنان دکتر سوگل مشایخی دربارۀ نماز ۱۱ نکته برداشت کردیم. ۳ نکتۀ درست و ۸ نکتهای که به نظر میرسد میتوان در آنها تجدیدنظر کرد.
اما نکات درست: یکم، نماز تمرین طهارت، نظم و تواضع است. قطعاً همینطور است و ما در نماز برخی ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خوب را عملاً تمرین میکنیم که نمونههایی از آنها در سخنان خانم دکتر مشایخی بیان شده است.
دوم، برخی والدین و مربیان مذهبی نمازخواندن را با هدف گریز از عذاب و عقاب الهی به فرزندان میآموزند که این شیوۀ نادرستی برای آموزش نماز است. متأسفانه این گفته هم صحیح است و جامعۀ ما از شیوههای نادرست آموزش مذهبی رنج میبرد.
سوم، اگر برخی از افرادی که نماز میخوانند انسانهای صالحی نیستند، دلیل نمیشود که ما به نماز بدبین شویم. افرادی هستند که مشکل دارند و ما نباید نمازخواندنمان را منوط به آنان کنیم.
اینها نکات خوبی است که در لابهلای صحبتهای ایشان وجود دارد.
اما هشت نکتۀ قابلتأمل:
یکم، گفتهاند: «فارغ از اینکه نماز یک فریضه است به آن نگاه کنیم.» متوجه میشوم که هدف این سخن برداشتن احساس الزام و اجبار است که معمولاً خوشانید نیست؛ ولی نماز عاشقانه نمازی است که با توجه به فریضه بودن آن خوانده میشود. نماز تا فریضه نباشد، انجام آن اشتیاق تسلیم شدن در برابر خواست معشوق را کامیاب نمیکند. اینکه او از ما خواسته که حتماً نماز بخوانیم، نمازخواندن را شیرین و دوستداشتنی میکند. گذشته از این، حقیقت نماز فریضه است. نمازی که دلبخواهی خوانده میشود، نماز خداخواسته نیست. در نیت که از ارکان نماز است، باید قصد انجام واجب را داشته باشیم. اگر ما فریضه بودن نماز را کنار بگذاریم، در نیت نماز اشکال وارد میشود. آگاهیبخشی معنوی با تغییر سطح درک مخاطبان انجام میشود، نه با تغییر در فرایض دینی و تبدیل کردن آنها به نافریضه.
دوم، گفتهاند: «چاکرا محلهای ورود و خروج انرژی است.» متأسفانه یکی از خرافات مشهور روزگار ما همین موضوع چاکراهاست که هیچ مبنای علمی ندارد. این تصور در یکی از مذاهب هندی به نام تانترا ایجاد شده است. در تانترا میل جنسی، یک نیروی مقدس است و اگر تحریک آن با آیینهای خاصی همراه شود، از مسیری در جهت ستون فقرات بالا میرود و در بالاترین چاکرا به خدایان میپیوندد. «کدارنات تیواردی» در کتاب «دینشناسی تطبیقی» در بخش هندوییسم توضیح میدهد که آیین تانترا بهصورت مخفیانه برگزار میشد و در آن دخترکانی را مست و عریان میکردند و حتی به پرستش یونی (عضو جنسی زنانه) میپرداختند. پندارهای تانتریک دربارۀ چاکراها و خدایانی که در این چاکراها نهفتهاند، توسط «چارلز وبستر لیدبیتر» که علاقهمند به علوم جادویی بود، به غرب معرفی شد.
سوم، گفتهاند: «آب، خاک، باد و آتش، عناصر اربعه و منابع انرژی هستند.» همه میدانیم که امروزه دانش تجربی دیگر این موارد را بهعنوان عناصر تشکیلدهندۀ جهان نمیشناسد. بیش از ۱۱۸ عنصر کشف شده که ساختار جهان ماده را تشکیل میدهند. البته فراتر از این عناصر، ذرات بنیادین هستند که شالودۀ جهان مادی را شکل دادهاند. بنا بر یافتههای علمی، منابع انرژی دیگر آب و خاک و باد و آتش نیست. نیروی الکترومغناطیس، گرانش، هستهای ضعیف و هستهای قوی چهار صورت بنیادین انرژی هستند که البته فیزیکدانها در جستجوی انرژی اساسیتری برآمدهاند که این چهار انرژی به آن بازگردد.
چهارم، گفتهاند: «وضو چاکراها را در رابطه با آب قرار میدهد و این باعث آرامش و افزایش انرژی است.» بر فرض که چاکراها وجود داشته باشند، چه ربطی به وضو دارند؟ در مذهب تانترا، هفت چاکرای اصلی معرفی شده که به ترتیب در ۱.پایین ستون مهره ها، ۲.نزدیک ناف، ۳.روی کبد، ۴.وسط سینه، ۵.گلو، ۶.پیشانی و ۷.بالای سر قرار دارند. در وضو ما تمام صورت را می شوییم، نه فقط پیشانی را. در شستن دستها از آرنج تا انگشتان، هیچکدام از چاکراهای اصلی حضور ندارند. همچنین به سایر چاکراهای پایینتر از پیشانی هیچ کاری نداریم، درحالیکه هرگونه فعالیت برای پاکسازی و فعالکردن چاکراها باید به ترتیب از چاکرای پایین (چاکرای ریشه) به بالا (چاکرای تاج) انجام شود. مس سر مستقیم به بالاترین چاکرا میرسد و مس پا هم که هیچ ارتباطی به چاکراهای اصلی ندارد. اگر وضو میخواست چاکراها را باز یا پاکسازی کند، باید حداقل مس گلو، مس سینه، مس ناف و … هم داشته باشیم. اما نداریم، چون وضو ربطی به این پندارۀ چاکراها ندارد.
پنجم، گفتهاند: «پرانا (انرژی کیهانی) در سه زمان در بالاترین سطح است؛ موقع طلوع، غروب و هنگامیکه خورشید وسط آسمان است.» پرانا چیست؟ این مباحث مبهم در مذاهب هندی ریشه و اساس روشنی ندارد. آیا پرانا اکسیژن است؟ اساتید هندو نظیر ویوکننده و یوگانانندا این فرض را رد میکنند. آنها پرانا را بهنوعی خدا میدانند. اینها موضوعات روشنی نیست که بخواهیم معارف دینی را با آنها تطبیق دهیم. گذشته از اینکه خواستگاه این افکار و باورها فرهنگ آمیخته با بتپرستی است.
ششم، گفتهاند: «در صورتی که همه نماز اول وقت بخوانند، موقع سجده انرژی از چاکرای سر به کعبه میرود و دوباره به نمازگزار برمیگردد.» کدام انرژی؟ یعنی چه که از سر میرود و بازمیگردد؟ این رفتوبرگشت چه خاصیتی دارد؟ کدام تحقیقات معتبر این گفتهها را تأیید میکند؟ لزومی ندارد که به هر دستاویزی مردم را به نماز علاقهمند کنیم. آمیختن دین با خرافات، شاید موجی از شیفتگی به دین را برانگیزد، اما وقتی رسوا شود، چنان فرومی نشیند که باورها و برنامههای دینی را نیز در گل فرومیبرد.
هفتم: «سجده شبیه حرکات یوگاست.» حرکات یوگا یا به تعبیر دقیق آسانا در حقیقت وضعیتهای بدنی است که به قول سوامی ساتیاسنگ آناندا عبادت (پوجا) است. یوگا روشی است که در متن فرهنگ و باورهای هندویی و در رابطه با خدایان هندو شکلگرفته است. گذشته از این، با یک جستجوی ساده در منابع انگلیسی میبینید که تحقیقات بسیاری نشان میدهد این حرکات بعضاً ساختۀ برخی از مربیان معاصر یوگا نظیر آیینگر و پاتابی جویس است و آسیبهای فراوانی را به دنبال دارد؛ یعنی نهتنها در جهت معنویت توحیدی اثری ندارد، بلکه به لحاظ جسمی نیز عوارضی را به بار میآورد که از همه معروفتر عارضۀ yoga foot drop است.
هشتم: «کلمهها دارای امواج خاصی هستند؛ بنابراین نماز را که به زبان عربی تعریف شده، باید عربی خواند.» اینکه باید نماز را به زبان عربی خواند قبول؛ اینکه زبانها نسبت به هم ترجمهپذیر نیستند و نمیتوانیم ارزش مفهومی یک دال لفظی را در نظام زبانی (لانگ) دیگر معادلیابی کنیم، کاملاً درست؛ اما اینکه کلمهها دارای امواج هستند، یعنی چه؟ اگر منظور احساس و نیتی است که گوینده دارد؛ بسیار خوب این موضوع ارتباطی با لفظ و کلمه ندارد. شما ممکن است کلمۀ «بفرمایید» را با کمال و احترام و محبت بگویید یا همراه با نوعی طعنه و اهانت؛ بنابراین لفظ مهم نیست و نیت و احساس گویندۀ اثر احساسی یا به قولی ارتعاش کلمات را تعیین میکند.
ادعای تأثیر کلمات را اولینبار ماسارو ایموتو در رابطه با مولکولهای آب مطرح کرد و با نقدهای علمی روبرو شد؛ زیرا آثاری که او ادعا میکرد روی مولکولهای آب مشاهده کرده است، در آزمایشهای دیگر دیده نشد. به همین علت او را شیاد دانستند. ایموتو از این ادعا کاسبی جهانی به راه انداخته بود. او در ازای دریافت مبالغی عکس افراد را مدتی در کنار یک ظرف آب قرار میداد و سپس تصویر مولکولهای آبِ آن ظرف را بهعنوان انعکاس تصویر افراد در آب به آنها میفروخت. البته این کار با واکنش جامعه علمی روبرو شد و ایموتو در نهایت ادعای علمی بودن گفتههایش را پس گرفت و گفت اینها اعتقادات من است.
در پایان باید گفت که آنچه در نماز و هر شرایط دیگری پل ارتباط با عشق و قدرت بی پایان است، قلب است. این تنها دروازه ای است که از درون ما به روی ملکوت گشوده شده است. بی شک قلبی می تواند گذرگاه ملکوت الهی باشد، که روشن و پاک گردد. قلب با عشق و یاد خدا و محبت و خدمت به بندگان خدا پاکسازی می شود. قلبی که پاکی و لطافت لازم برای دریافت نور و حضور خداوند را دارد، وجود انسان به جریان بی پایانی از عشق و روشنایی و قدرت و خلاقیت تبدیل می کند.
امیدوارم کسانی که این متن را میبینند، آن را به عنوان یک نقد علمی -و نه نقد شخص خانم سوگل مشایخی- مطالعه کنند. در نقد علمی اندیشهها مورد ارزیابی قرار میگیرد، نه افراد و انگیزهها. بیشک بسیاری از سخنان سرکار خانم دکتر سوگل مشایخی در حوزۀ ادبیات ارزشمند و قابلاستفاده است.
مطالبی که به عنوان نقد و درخواست تأمل بیشتر مطرح شد، جای بحث و بررسی بیشتر دارد. اما ازآنرو که دکتر سوگل مشایخی اهل دانش و تحقیق هستند، به همین مقدار بسنده می کنیم و آرزو داریم که نخبگان فرهنگی، با هوشیاری و پشتکار و با استفاده از مطالب روشن و استوار، جامعه را از سرچشمههای معرفت و هنر سیراب نمایند.