سکتۀ مغزی معمولاً در افراد مسن در اثر رسوب چربی و گرفتگی عروق رخ میدهد، اما در رابطه با وضعیتهای بدنی یوگا سکتۀ مغزی در جوانان اتفاق میافتد. سکتۀ مغزی تعبیری است برای طیفی از آسیبهای مخرب که در اثر قطع شدن جریان منظم خون به مغز ایجاد میشود و اکسیژن به نورونهای مغز نمیرسد. جریان مجدد خون گاهی اوقات میتواند سلولهای آسیبدیده را ترمیم کند. با گذشت زمان، نورونهای مجاور گاهی اوقات میتوانند عملکرد سلولهای مرده را جایگزین کنند، اما آسیب میتواند دائمی باشد. بنابراین، قربانیان سکتۀ مغزی ناتوانیهایی را تجربه میکنند که از ضعف گذرا تا آسیب عصبی پایدار تا مرگ را در بر میگیرد، اگر تخریب شامل مراکز حیاتی مغز شود (درمان سریع میتواند آسیب را محدود کند، به همین دلیل است که متخصصان بهداشت به ارزیابی سریع قربانیان مشکوک به سکتۀ مغزی، ترجیحاً در عرض شصت دقیقه توصیه میکنند). علائم سکته به دلیل آناتومی بسیار تخصصی مغز، بسیار متفاوت است. بهعنوانمثال، فکر و هوش آگاهانه در لایههای بیرونی مغز به وجود میآیند، بنابراین سکتۀ مغزی در آن نواحی میتواند بر گفتار و تفکر انتقادی تأثیر بگذارد.
دکتر ریچی راسل فیزیولوژیست مشهور و بانفوذ در دانشگاه آکسفورد، تحقیقات زیادی دربارۀ آثار یوگا بر سکتۀ مغزی انجام داد. گردن انسان از هفت مهرۀ گردنی ساخته شده است که آناتومیستها از بالا به پایین، از C1 تا C7 شمارهگذاری کردهاند. شکلهای خاص و دیسکهای سازگار آنها، گردن را به انعطافپذیرترین قسمت ستون فقرات تبدیل میکند. دانشمندان دامنۀ حرکتی طبیعی گردن را اندازهگیری کرده و دریافتهاند که حرکات فوقالعاده گسترده است. گردن میتواند 75 درجه به عقب، 40 درجه به جلو و 45 درجه به طرفین کشیده شود و میتواند حدود 50 درجه بر روی محور خود بچرخد. تمرینکنندگان یوگا معمولاً مهرهها را بسیار دورتر میبرند. بهعنوانمثال، یک شاگرد متوسط میتواند به راحتی گردن خود را 90 درجه بچرخاند؛ تقریباً دو برابر چرخش معمولی.
راسل در صفحات ژورنال پزشکی بریتانیا، دربارۀ خطرات یوگا هشدار داد. او شباهتهایی بین یوگا و تهدیدهای شناختهشدۀ منجر به سکته مغزی دید. بهطور خاص به ایستادن روی سر و وضعیت مار کبری اشاره کرد و درک خوبی از این موضوع را نشان داد. در وضعیت مارکبری یا بوجانگاسانا یوگاکاران رو به پایین دراز میکشد و به آرامی از زمین بلند میشود، تنه را با بازوها به سمت بالا فشار میدهد و سر و ستون فقرات را به سمت عقب دراز میکند. آینگار در کتاب پرتوی یوگا، پیشنهاد میکند که سر باید «تا حد امکان به عقب» خم شود. عکسها نشان میدهند که او دقیقاً همین کار را انجام میدهد، سرش در مسیری به سمت باسنش به عقب پرت میشود؛ به عبارت دیگر، نوعی حرکت که راسل آن را نگرانکننده میداند.
دکتر ناگلر متخصص توانبخشی ستون فقرات در کالج پزشکی دانشگاه کورنل گزارش عجیبی را در مورد زنی منتشر کرد؛ که حرکت «چرخ» یوگا به نام آردوا دانورآسانا را انجام میداده است. گزارش او تحقیقات دکتر راسل را تأیید میکرد. این زن 29 ساله در حین انجام حرکت چرخ دچار سکته مغزی شده بود. بررسی پزشکان نشان داد که این حرکت باعث اختلال شدید در خونرسانی به مخچه شده و این زن در نتیجۀ عدم خونرسانی به مخچه دچار مرگ بافتی در بخش چپ مخچه شده است. ناگلر گزارش میدهد که این زن به مدت دو سال توانبخشی شد تا بتواند مجدداً راه برود. اما عملکرد بازوی سمت چپ او همچنان با اختلال همراه بوده و چشم چپش علائم سندرم هورنر را بروز میداد.
جوان 25 سالهای به بیمارستان نورث¬وسترن مِموریال در شیکاگو مراجعه کرده و از دید مبهم، مشکل بلعیدن و عدم توانایی در کنترل قسمت چپ بدن خود شکایت کرد؛ پزشکان تشخیص دادند که وی دچار سکتۀ خفیف شده است. استیون هانوس دانشجوی پزشکی در آن زمان به این موضوع علاقهمند شده و تحقیقاتی را بر روی بیمار انجام میدهد. وی و همکارانش به این نتیجه میرسند که این عوارض ناشی از انجام ساروانگ آسانا توسط این فرد در یک سال و نیم اخیر بوده است. همچنین یکی دیگر از آسیبهای این وضعیت بدنی در یوگا که توسط هانوس و تیم تحقیقاتیاش تشخیص داده شد، آسیب شدید سرخرگی در ناحیه C2 و C3 مهرههای گردن بود که در معرض انسداد کامل قرار گرفته بود و سبب اختلال در خونرسانی به مغز این جوان شده بود. دو ماه پس از انجام حرکات فیزیوتراپیک، جوان مذکور توانست مجدداً راه برود؛ اما تیم تحقیقاتی هانوس گزارش داد که وی همچنان از انجام حرکات ظریف عاجز است.